سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن کس که بی دانش دست به کاری زند، بیش از آنکه اصلاح کند تباه می سازد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 96 شهریور 18 , ساعت 10:15 عصر

شعر در مورد ادب

شعر در مورد ادب,شعر در مورد ادب و تواضع,شعر در مورد ادبیات بومی,شعر در مورد ادبیات بومی ایران,شعر در مورد ادبیات,شعر در مورد ادبیات فارسی,شعر در مورد ادبیات بومی,شعر در مورد ادبیات ایران,شعر در مورد ادب و تربیت,شعر در مورد ادبیات بومی شیراز,شعر کودکانه در مورد ادب و تواضع,شعر درباره ادب و تواضع,شعر کودکانه درباره ادب و تواضع,شعری در مورد ادب و تواضع,شعر کوتاه در مورد ادب و تواضع,یک شعر در مورد ادب و تواضع,شعر و داستان در مورد ادب و تواضع,شعری درباره ادب و تواضع,شعر درمورد ادب تواضع,شعر در مورد ادبیات بومی اصفهان,شعر در مورد ادبیات بومی تبریز,شعر در مورد ادبیات بومی مازندران,شعر در مورد ادبیات بومی از فردوسی,شعر در مورد ادبیات بومی بوشهر,شعر در مورد ادبیات بومی گیلان,شعر در مورد ادبیات بومی اذربایجان غربی,شعر درباره ادبیات بومی ایران,شعری درباره ادبیات بومی ایران,شعری درباره ی ادبیات بومی ایران,شعری در مورد ادبیات بومی ایران,شعر کوتاه در مورد ادبیات بومی ایران,شعر هایی در مورد ادبیات بومی ایران,شعری کوتاه در مورد ادبیات بومی ایران,شعری کوتاه درباره ادبیات بومی ایران,شعری در مورد ادبیات فارسی,شعر درباره ادبیات فارسی,شعری در باره ادبیات فارسی,یک شعر در مورد ادبیات فارسی,شعر فردوسی در مورد ادبیات فارسی,شعر فارسی در مورد ادبیات بومی,شعر کوتاه درباره ادبیات فارسی,شعری در مورد ادبیات بومی,شعر درباره ادبیات بومی,شعر ادبی در مورد ایران,شعری در مورد ادبیات ایران,شعر در باره ادبیات ایران,شعری در باره ادبیات بومی ایران,شعری درباره ادبیات ایران,شعر در مورد ادب و احترام,شعری در مورد ادب و احترام,شعری در مورد ادب وتربیت,شعر درباره ادبیات بومی شیراز,شعری درباره ادبیات بومی شیراز

شعر در مورد ادب

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ادب برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید 

از خدا خواهیم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد

شعر در مورد ادب

از ادب پرنور گشته‌ست این فلک

وز ادب معصوم و پاک آمد ملک

بد ز گستاخی کسوف آفتاب

 

تا زنده ای، برو، ادب آموز بهر نام
کین نفس آدمی به ادب نامور شود
گر کند بر تو بی ادب انکار
تو بکوش و ادب نگه میدار
ور زانکه باز رای ادب کردنی بود
نیمی مرا ادب کن و نیمی شراب را
عصای کلیم ار به دستم بدی
به چوبش ادب را ادب کردمی
بس که قفای آسمان خوردم و یافتم ادب
تا ادب اذ السما کوفت قفای آسمان
مرد سخن را ازو نواختن و بر
مرد ادب را ازو وظیفه دیوان
این چنین جلف و بی ادب زانی
که تو تازی ادب همی خوانی
ای نیاموخته ادب ز ایوان
ادب آموز زین پس از ملوان
باادب مرد سرخ رو گردد
بی ادب چون سگان کو گردد
با ادب شربت زلال خورد
بی ادب سخت گوشمال خورد
ادب از بی ادب آموز که لقمان گوید
از عمل سوخته عکس العملی ساخته ام
شوخی طفل یکی صد شود از رو دادن
ادب بی ادبان را به ادب باید کرد
صائب به ادب باش که گردون ز حوادث
صد دست برآورده برای ادب تو
گشت از ترک ادب هر بی حیایی کامیاب
من درین محفل ادب آموختم بی فایده
زبان بگشاد و گفت ای بی ادب مرد
ترا امشب بدین سگ حق ادب کرد
چو باشی با ادب یابی معانی
چو باشی بی ادب زو باز مانی
ادب آمد درین ره اصل هر کار
همی گویم ادب زنهار زنهار
ادب را دوست دار و با ادب باش
بقدر خویش دائم در طلب باش
ادب چیزیست بیرون از دل و جان
ادب مر دوستدار سر جانان
ادب چیزیست بیرون از دل و جان
ادب مر دوستدار سر جانان
ادب همه ملکان خصم را بحرب کنند
بزر سرخ کنی خصم خویش را تو ادب
پشت اهل ادبست او و خریدار ادب
زین همی تیز شود اهل ادب را بازار
اهل ادب را به خانه برد و وطن داد
علم و ادب را فزودقیمت و مقدار
ادب عزیز ازو گشت ورنه پشت ادب
شکسته بودو رخ لاله گونش گشته چو کاه
نام نیکو و جمال و شرف و علم و ادب
بادبیری بتو کردند دبیران تسلیم
دیوان ادب فرد کرم دفتر دانش
اکسیر خرد جوهر جان عنصر فرهنگ
باز گستاخان ادب بگذاشتند
چون گدایان زله ها برداشتند
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد

نوشته شده توسط اردوان اردوان | نظرات دیگران [ نظر] 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ